جوری ک ختم شود به یک آه سبکبال
ولی این روزها آه ها هم پایشان بست و دستشان بند است ک سبک نمیکنندت
ک هر نفست سنگین و غمیگین و شرمگین است
هیچ نسیمی پیغامی از رهایی ندارد
هی گرد و غبار مینشیند روی دل و نگاه و لبخندت
دل
نگاه
لبخند لبخند لبخند
چه واژه غریبی
هی فرو میروی در باتلاق خودت
هی غرق میشوی
و شب پیچکی آویخته بر گردنت
و باز گمگشتگی
و باز هزارتویی از راز
و تویی که هیچ جا نیستی
...
برچسب : اوهام, نویسنده : 6ghofle بازدید : 91